سرنگونی رژیم تنها راهی ست که تهدید نظامی و جنگ را منتفی می کند!

امروز و در شرایطی که سلطه مسلم و تمام عیار یک حکومت ایدئولوژیک – مذهبی، با گروه ها و دسته های سیاسی فاسد، دزد و جنایتکار و دسته ها و گروه های نطامی تا دندان مسلح اش، با دست ها و یونیفورم های رنگین شان از خون خلق، روز به روز گسترده می شود و دایره اختناق و جنایت را گسترده تر می کند.
در شرایطی که فقر اقتصادی و فرهنگی توده های متوسط، روبه پایین و پایین جامعه را هر روز، بیش تر تحت فشارهای متفاوت قرارداده و رژیم جنایت پیشه اسلامی نیز با اتکا به طرح آزاد سازی قیمت ها و به همراه آن دست انداختن دزدانه به سرمایه های ملی و خارج کردن آن ها از کشور، این فقر را مسلم تر می کند.
در شرایطی که قیام مردم ایران علیه استبداد و دیکتاتوری ولایی به شدت سرکوب شده است و رژیم نه تنها به گشودن گلوله در خیابان ها اکتفا نکرده است ، بلکه زندان ها و بازداشت گاه ها را مملو از معترضینی کرده است که تمامی حقوق انسانی شان پایمال شده است. نه تنها هم چون تمام دوران حکومت اش با کشتار و شکنجه و شلاق و اعدام و تجاوز، بل که با فیلترینگ گسترده رسانه ها، با شنود خط های موبایل و تلفن و انجام عملیات و تورهای اطلاعاتی و امنیتی، جریان مبارزه را در ایران به شدت مختل کرده است.
در شرایطی که شکاف میان ظبقه بالای حاکمیت هر روز بیش از روز گذشته خودنمایی کرده و تلاش برای پوشش دادن و کش ندادن آن از سوی جناح های مختلف حکومت بی ثمر و تلاشی عبث می نماید و رژیم را به درستی در سراشیبی اضمحلال و سقوط از یک سو و یا جنگ افروزی و نظامی گری از سوی دیگر قرارداده است؛ چنان که هر دستی به شعبده از آستین در می آورد کارگر نمی افتد.
در شرایطی که جنبش موسوم به جنبش سبز و رهبران و شورای هماهنگی شان بدون ارائه هیچ گونه راهکار مسلم مبارزاتی، پس از کش و قوس های بسیار، فضا را به سلطه پوتین و تفنگ بر خیابان وانهادند و دست آخر خود نیز در مهلکه ای که ساخته بودند گرفتار آمده اند.
در یک کلام در شرایطی دو سویه، که یک سویش فلاکت بی سابقه رژیمی را به نمایش نهاده است که هر لحظه باد فتح جهان را در سُرنایش می دمید و حالا سر ِگشاد را به دهان گرفته است و سوی دیگرش فقر و بدبختی و نا امیدی و عدم آگاهی توده های مردم که در بی شکلی تمام ، پس از شکست های مداوم و سیاست بازی های فریبکارانه ترمیم طلبان نظام گرفتار آمده اند .
در چنین بزنگاه تاریخی رژیم دست پاچه، که گام هایی را به سوی دست یابی به بمب های هسته ای بر داشته بود تا منفعت جویی ها و خویش کامی هایش را در جهان نه پشت تفکرش بل که پشت قدرت هسته ای اش موضع بگیرد و در این باره هیچ از همتاهای امپریالیستی اش در اروپا و امریکا و کشورهای متحد کم ندارد.از آن هایی که به حق، حقوق بشرشان بمب هایی ست که بر خاور میانه و آفریقا می ریزند و دموکراسی هایشان سرکوب های داخلی شان را توجیه می کند، و بحران های بزرگ اقتصادی شان جهان را به کام ویرانی کشیده است.
وقتی لیبرال ها و بورژواهای وطنی که در چاکری و مزدوری آستان امپریالیسم چیزی کم از مجیزگویی نمی گذارند. آرام آرام به طبل تقاضای کمک و جلب حمایت کشورهای خارجی پرداختند و نفی امپریالیسم و نامه نگاری های به جد خائنانه شان به مردم ایران یک از پی یک و سلسله وار منتشر شد. چنین روزهایی را از پیش می شد دید که هم پیمانان ! بالاخره به صرافت افتاده اند تا منافع شان را در خاورمیانه حفظ کرده و مارش حمله به ایران را در بنگاه های تبلیغاتی به صدا در آورند و حتا ارتش هایشان را آماده باش دهند.
حکومت ضدبشر و ارتجاعی – اسلامی ایران از یک سو و سرمایه داری بحران زده غرب از سوی دیگر در هماوردی شان بر مساله فلسطین و اسراییل و هم چنین تجاوزهایشان در کشورهای افریقایی، رو در روی هم صف آرایی کرده اند تا یک جنگ ارتجاعی امپریالیستی را سازمان دهند و بخشی از بورژوازی هم چون همیشه دلال مسلکی اش را در میانه به کار گرفته تا سود خود را ببرد و بخش دیگرش سکوت اختیار کرده است تا ببیند فضا کدام سمت می چرخد.

تجاوز امپریالیستی به عراق و افغانستان و ایجاد تمام آن بحران ها و کشتارها و هزینه ها که شرحش دفاتر بسیار را سیاه می کند نه تنها توسط این ها محکوم نشد بل که توجیه و ستایش هم شد و این توجیهات و ستایش ها در مدل تجاوز به لیبی بیش از پیش شد.
اما امروز و در این شرایط تلاش برای شکل یابی کارگران و توده های فرودست و اتحاد میان نیروهای انقلابی و مترقی ، برای مبارزه مستقیم با رژیم تا سرنگونی آن، بیش از پیش وظیفه فردی ما و وظیفه هر انسانی ست که بهروزی مردم آرزویش باشد. تنها با سرنگونی رژیم و جایگزینی آن با یک حکومت مردمی ، وضعیت مردم تغییر می یابد و بهبود وضعیت ما نیز در گرو بهبود وضعیت جامعه است و خیر ما خیر همگان. به همین خاطر برای جنگ چانه زنی نمی کنیم. سرنگونی رژیم تنها راهی ست که خطر حمله نظامی و جنگ را منتفی خواهد کرد.

و اما سردمداران کشورهای غربی و متحدان وطنی شان آیا گوش های شنوایی دارند یا منافع و دلال مسلکی شان حرف اخر است؟
خانم ها ! آقایان!
” چنان چه در جهت گیری های سیاسی تان معطوف به عدالت نیستید، حداقل معطوف به دموکراسی از دید خودتان باشید و ببینید که این مردم نمی خواهند طعم جنگ را که قبلا هشت سال چشیده اند دوباره بچشند. بگذارید خودشان تعیین کنند چه چیزی می خواهند و چه چیزی نمی خواهند. نه هم پیمانی های شما و منافع تان، اگر کفی از انسانیت در شما باقیست؛ خیر همگانی موضوع سیاست همگانی ست و شما نماینده همگان نیستید !”

Check Also

توبه کردن شاعر و ماجرای جوانی ما!

توبه کردن شاعر و ماجرای جوانی ما! پویا عزیزی – بیش از ده سال قبل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *