نگاهی به مواضع مشترک اصلاحطلبان و حکومت در ایران
پویا عزیزی – دیکتاتوریهایی که بر اساس مذاهب شکلگرفته اند و در روال معمولشان حقانیت مذهب را اساس قاطعیت دیکتاتوریسمشان میپندارند، معمولا ًاکثریت معترض سرکوب شدهای دارند که بخش بزرگی از این اکثریت نیز همچنان به ایدئولوژی همان مذاهب معتقدند، برای سرکوب اعتراضات ناشی از بستگی جامعه و قاطعیت خشونت ورز دیکتاتوری، از روش قدیمیِ چرخاندن سوی اعتراضات مردم به سوی مسائلخارجی و یا دشمنخارجی ، یعنی حرکت دادن مردم به سوی مبارزه با دیگری برای دوام بیشتر دیکتاتوریشان استفاده میکنند و در مواردی هم تاکنون نتیجه گرفته اند.
دیکتاتوریهای مذهبی برای رهانیدن ٍخود از نقطه مقابل اعتراضات مردم به فرافکنی رویآورده و معمولا کشورهای دیگری را بانی و مسبب اتفاقاتی میدانند که در کشورشان افتاده است و از این طریق تودههای معترض را در پیکار و صحنههای متفاوت اعتراض علیه کشورهای دیگر سازماندهی فکری و تبلیغاتی سیستماتیک کرده تا سوی پیکان اعتراض را فریبکارانه به سوی دیگری تغییر دهند و از طریق این چرخش سرگرم کننده با فراغبال بیشتری به سرکوب و محکمتر کردن پایههای حکومتشان بپردازند. حالا آن دیگری اسراییل باشد یا آمریکا، شوروی باشد یا انگلیس، مجاهدین خلق باشد یا هرگروه دیگری برایشان فرقی نیست. مهم این است که تمام مشکلات معیشتی و سیاسی کشور زیر سر این ها و امثال اینها باید باشد. مسالهی مهم دیگری است. دیگریای که مردم باید تمام فریادها و فشارهاشان را بر سر او خالی کنند.
یکی از نمونههای موفق این برنامهریزی، برنامهریزی حکومت اسلامی ایران در مقابله سیستماتیک با جنبشهای احتمالی داخلی است. تظاهراتهای گاه و بیگاه بخشی از کاربلدان و مزدبگیران حکومت اسلامی از ابتدای قیام مردمی۵۷ تاکنون یکی از نمونههای بارز موفقیت این برنامهها است. شعارهای مرگ بر آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، اسراییل در راهپیماییهای مناسبتی این گروه، بخشی از همین برنامهریزی سیستماتیک برای سرکوب مخالفان است. بدیهی است که دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی حکومت حضور این عده را در خیابانها حضور پرشکوه مردم نامیده و از این طریق راه را برای حضور اپوزیسیون میبندد. چرا که حضور اپوزیسیون در این شرایط باز هم از طریق همان دستگاههای عریض و طویل حکومتی و تبلیغاتشان به عنوان دستنشاندگان بیگانه و مخالفین خواست مردم نمود داده شده و کار دستگاههای سرکوب را با جرمهای از پیش تعیین شده ساده میسازد. روشی که سالهای سال است جمهوری اسلامی در برابر هرگونه معترضی از هر طیفی چه چپ باشد یا راست، لیبرال باشد یا ملیمذهبی، اصلاحطلب باشد یا سلطنتطلب به کارگرفته و گویا از آن موفق بیرون آمده است.
پس از این مقدمهٔ کوتاه قصد بر این است تا واکنشهای همسوی رهبران جنبش سبز را با این نوع از سیاست جمهوری اسلامی به بررسی بنشینیم و در حد بضاعتمان تحلیلی از آن ارایه دهیم.
برای نمونه از تاریخ نزدیکتر، مساله حمله اسراییل به کاروان صلح و واکنش سران حکومتاسلامی و رهبران جنبشسبز را مدنظر قرارخواهیم داد. اگرچه مسالهی غزه و محاصرهی آن و مسالهی مردم ستمدیدهٔ فلسطین مسالهای جهانی و حقوقبشری است و در تمام نگرشهای انسان دوستانه در هرکجای جهان محکوم است.اما مسالهٔ محکوم سازی این عمل شنیع در ایران به شکل دیگری و در راستای منافع دموکراسیخواهی هم قابل بررسی است. در مقایسه میان نوع عملکرد سیاستمداران ترک و قدرتمندان ایران، ریزبینی متفاوتی نیاز است تا به کنه بعضی از موضعگیریها بپردازد.
در ترکیه اردوغان سخنرانی میکند، همه را همراه میکند حتا مخالفین دولتاش را و این همراهی از سر موضع قدرت و توانایی دیپلماتیک دولت وی در سطح جهان است. اردوغان از اسراییل میخواهد که دست از دروغ گویی بردارد،چرا که دولت وی از موضعی بشری و صادقانه به موضوع غزه نگریسته است و همان طور که قدرت دوستی بالایی دارد قدرت دشمنی بالایی هم دارد.
اردوغان با این مواضع نه تنها اسراییل و فلسطین، هردو را به رسمیت می شناسد، اعتراض قابل قبول و مثمر ثمری نیز میکند و تهدید به دشمنی او نیز در مقابل حملهٔ اسراییل به کشتی ترکیه هنوز در برابر توانایی دوستی کشور او قرار دارد و توانایی دوستی را زیر سوال نمیبرد.
اما در ایران که حکومت آن شاید خوشحالترین حکومت جهان از این اتفاق باشد،موضوع به شکل دیگریست. خامنهای در بیانیهای به همین مناسبت مینویسد (وجدانهاي بيدار در سراسر جهان بايد جداً بينديشند كه بشريت امروز با چه پديدهٔ خطرناكي در منطقهي حساس خاورميانه روبرو است؟ چه رژيم سفاك و گستاخ و ديوانهئي امروز بر كشور غصب شدهٔ فلسطين و مردم مظلوم و داغديدهٔ آن تحكّم ميكند؛ سه سال محاصرهٔ غذائي و داروئي و حياتي يك و نيم ميليون زن و مرد و كودك در غزه، به چه معني است؛ كشتار و حبس و شكنجهي روزانهٔ جوانان در غزه و ساحل غربي چگونه قابل فهم است . فلسطين، ديگر نه مسألهئي عربي و حتي نه فقط مسألهئي اسلامي، بلكه مهمترين مسألهي حقوق بشري جهان معاصر است.)
این جملات را آقایی می نویسد که هم اکنون در کشور تحت حکمرانیاش، زندانها از زندانیهای بدون جرمهای مشخص، بدون وکیل و فارغ از امکانات اولیه انباشته شده و اسناد تجاوز و شکنجه و کشتار بسیاری از آنان با اتهام های واهی همکاری با کشورهای بیگانه و جاسوسی و همکاری با گروهکها … منتشر شده است. ایشان در کشوری این بیانیه را صادر میکند که بیشترین آمار اعدامهای سیاسی را نسبت به جمعیت خودش دارد. در کشوری این بیانیه را مینویسد که نقض گستردهی حقوق بشر و شهروندی و حقوق زنان در قوانیناش اعمال شده است و آنچه اعمال نشده به شکل غیرقانونی توسط نهادهای قانونی اجرا میشود. در حالی این بیانیه را مینویسد که به دستور خود ایشان و روسای منصوب ایشان مجازاتهای اعدام صورت گرفته و خودش رسما در آخرین نمازجمعه از مجازات اعدام دفاع کرده است. او همپالگیهایش هنوز هم سعی میکنند آنچه اتفاق افتاده و مردم و جهانیان دیدهاند را فرافکنی کنند؛ میگوید:فلسطين، ديگر نه مسألهئي عربي و حتي نه فقط مسألهئي اسلامي، بلكه مهمترين مسألهي حقوق بشري جهان معاصر است.
اما موضعگیری برخی رهبران اصلاحطلبان در همین راستا نیز از نگاه دیگری قابل تحلیل است. اصلاحطلبان مدتهاست که میخواهند از طریق توسل به پدر روحانی حکومت اسلامی شان یعنی خمینی و تایید مرتب او حاشیهی امنی برای خود ساخته و از زیر ضرب رفتن با اتهامات وابستگی به خارج و خروج از نظام جلوگیری کنند و از این طریق حرکت سیستماتیک تبلیغ و سرکوب حکومت اسلامی را خنثی کنند و هرچند مرتبا با توسل به گفته های خمینی و عملکردش سعی میکنند با ولی فقیه فعلی که او نیز قرائت متفاوتی از گفتهها و عملکرد خمینی دارد ابراز مخالفت نموده و وی و گرایشاش را خارج از خط امام خوانده و خود را دنباله روی واقعی خمینی و وارث حقیقی نظام نشان دهند. اما امروز پس از یکسال هنوز به خطای استراتژیکشان پینبردهاند یا آن را اساسا اشتباه نمیشمارند.
برای شاهد این مدعا به بخشی از بیانات کروبی در آستانهی سالگرد خمینی رجوع میکنم. کروبی در آن بیانات می گوید: ( اینکه آقایان میگویند اینها از راه امام منحرف شده اند، ما میگوییم نخیر ما از راه امام منحرف نشده ایم و به خاطر راهمان و به خاطر آرمانهای امام و مبارزات ملت هم داریم تلاش میکنیم و شما که اشکالی دارید بیائید باهم مناظره کنیم ، هر کسی را که خواستید تعیین کنید و بگویید که از طرف حکومت هست و حاکمیت قبولش دارد و می نشینیم در مقابل مردم و مناظره می کنیم و ملت عزیزمان هم داوری میکنند، که حتی حاضر نشدند و حاضر نمی شوند چون خودشان میدانند که چطور دارند ریشه های انقلاب را میسوزانند و چگونه آرمانهای امام را زیر پا گذاشته و انحراف از طرف دیدگاه خودشان در انقلاب بوجود آورده اند و اندیشههای خود را بر اندیشههای امام تحمیل می کنند)
اگرچه بیانیهٔ موسوی وکروبی در همدردی با مردم ترکیه و خواست تنبیه حکومت غاصب اسراییل نگاشته شده است. اما نوع این حرکت بر اساس تئوری خمینیوار (اسراییل باید از صحنه روزگار محو شود) شکل گرفته که به شکل مستقیم تری از دهان احمدی نژاد بارها و به شکل بارزتری در آخرین سخنرانی خامنه ای ادا شد و آقایان هم برای اینکه از قافله عقب نمانده باشند خواستار تنبیه اسراییل شدند و دیدیم که کیهان هم که روزنامهی شناسنامه دار حکومت است بیانیه موسوی را به چاپ رساند.
آنچه مسلم است این موضوع اساسی ست که همراهی با گفتههای آقای خمینی از سوی رهبران جنبش سبز و سعی وافر اینان(برای ادامه رهبری و سازماندهی مردم) که این بار آقای موسوی در بیانیهاش صریحا به آن اشاره میکند (اینجانب به همراهی جنبش سبز)نه تنها در ساختن حاشیهٔ امن کمکی به آنها نخواهد کرد بلکه بخش عظیمی از مردمی را که کشتار بیش از ده هزار نفر در دههٔ شصت به دستور مستقیم خمینی و قریب به ۵ هزار نفر از آنها که در زمان نخستوزیری خود آقای موسوی اتفاق افتاده است را بهیاد میآورند، زنان و دخترانی که جوانیشان با گشتهای کمیته و لباس شخصیهای دوران نخستوزیری آقای موسوی و همین آقایان عجین بوده و خیل خانوادههای زندانیان و رنجدیدگان متفاوت را از همراهی با این جنبش سلب خواهدکرد و امروز نیز که در لغو تظاهرات سالگرد انتخابات همگام با حکومت از مردم خواستهاند تا خیابان ها را خالی کنند و خود را نگران جان و مال و ناموس مردم نشان دادهاند . برای سوالات همین مردمی که میپرسند پس چرا یک سال قبل نگران نبودید ؟ و همین طور برای مردمی که میپرسند در دههی شصت چرا نگران نبودید و سال شصت و هفت چرا بیانیه ندادید و هنوز هم که دهان باز نمی کنید هیچ پاسخ قانع کننده ای ندارند.
جنگ صلیبی میان فلسطین و اسراییل که پس از گفتههای خمینی دربارهی محو اسراییل از نقشهی جهان ارثیهاش به جنگ لفظی میان دو حکومت خودکامه و مذهبی ایران و اسراییل رسید و راه قدس را از کربلا نشان داد. این دو سال های سال است که در یک بازی دوطرفه منافع هم را تامین میکنند و حضور جنایتکارانه ی هر دو منوط به حضور دیگری است ومسلما حذف هر کدام از طرفهای بازی منجر به تمام شدن کل بازی خواهد بود. بازی ای که آقای خامنهای و جمهوریاسلامی برای طراحی یک دشمن خارجی و سرکوب معترضین داخلی و ساخته و پرداخته کردن قدرت نظامی و سعی در دستیابی به سلاحهای پیشرفته و حمایت از گروههای افراطی اسلامی در مناطق اشغالی از یک سو برندهٔ آن است و از سوی دیگر اسراییل برای جلوگیری از خلع سلاح اتمی خود و پیشبرد مواضع قدرت طلبانه و تمامیت خواهانهٔ خودش و جلوگیری از رویکار آمدن یک دولت اسلامی افراطی در فلسطین از سوی دیگر برندهٔ آن .
در این میان مردم مظلوم فلسطین و ایران نیز قربانی تمامیت خواهی های تئوری خمینی و اسراییل می شوند و باید گفت که موضع گیری های مشترک رهبران جنبش سبز بدون نشان دادن مرزهای متفاوت در بیانیه هایشان نه تنها جمهوری اسلامی را در سرکوب معترضین مصممتر کرده و نیروها را متمرکز میکند بلکه در ذهن مردم آگاه این همانی ای را میسازد که نتیجه اش همان چرخش سوی فلش و سرکوب است .
أنابيب PB في العراق في شركة إيليت بايب في العراق، تقدم أنابيب الـ PB لدينا أداءً ممتازًا ومتانة، مما يجعلها مناسبة لمجموعة متنوعة من التطبيقات. تشتهر أنابيب الـ PB لدينا بمقاومتها لدرجات الحرارة العالية والمواد الكيميائية، وتم تصميمها لتلبية أعلى معايير الجودة. باعتبارها واحدة من أفضل وأكثر شركات تصنيع الأنابيب موثوقية في العراق، تلتزم شركة إيليت بايب بتقديم منتجات تتفوق في الأداء والعمر الافتراضي. لمزيد من المعلومات حول أنابيب الـ PB الخاصة بنا، تفضل بزيارة elitepipeiraq.com.