مطلب حاضر به سفارش سایت بی بی سی نگاشته شد و برای ویژه نامه حزب توده ایران، به موقع هم برایشان ارسال شد. در وهله اول نزدیک به 500 کلمه از آن را مشمول قیچی کردند و ضمن موافقت ناچار نویسنده با این اب رفته گی، دوباره منتشر نکردند و در پی گیری های بعدی اعلام کردند که ادیتوریال نیاز به ادیت های دیگری دارد. مطلبی که با استانداردهای لازم و در حد امکان نوشته شده بود. این گونه است بی بی سی فارسی! از این بابت جهت دسترسی شما خواننده گرامی در وب سایت شخصی نویسنده منتشر می شود.
پویا عزیزی – بررسی دقیق مواضع حزب توده ایران و بررسی کارنامه آن در برخورد با مسایل زنان، نیازمند یک پژوهش تاریخی و مشاهده تمام اسناد به جامانده از آن دوران است. کاری که در مقطع فعلی به دلیل پراکندگی این اسناد و عدم دسترسی به تمامی یا بخش عمدهای از آن اسناد، و در مقطع زمانی کوتاه، برای من به عنوان نویسنده این یادداشت مقدور نبوده است.
به همین خاطر، سعی بر آن داشتهام که از آنچه در اختیار بوده است به درستی و تا حد امکان استفاده کنم. حوزه موضوعی بررسی، طبیعتا این اجبار را برای نگارنده دارد؛ که در اینجا به تاریخچه تشکیل و کارنامه عملکرد این تشکیلات نپردازد. به همین دلیل که از حوزه بررسیاش، طبیعتاً خارج بوده است.
خدمات و دستآوردهای مبارزات حزب توده، در ایجاد سنت روشنفکری و سنت سیاسی چپ در ایران، بیش از آن، برجسته و روشن است که به چشم تیزبین تاریخ نیامده باشد. از همین رو اگر به اجمال و به سرعت از مسایلی عبور کرده و فهرستوار به آنها اشاره شده است، شاهدی بر این مدعا نخواهد بود که نگارنده، آنها را نادیده گرفته و یکجانبه به قاضی رفته است.
به هر روی کلیه دعاوی و وقایع ذکر شده به عنوان بخشهایی از تاریخ و از منابع معتبری که بیشینه، توسط انتشارات خود حزب منتشر شده اند، مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفته اند.
حزب تودهء ایران و مبارزات زنان
اکنون که 70 سال از زمان تاسیس حزب تودهء ایران میگذرد و فراز و نشیبهای بسیاری را تا امروز پشت سر نهاده است. احتمالاً این حزب را میتوان یکی از اولین، احزاب و تشکّلهای ایرانی دانست که به مسائل زنان توجّه ویژهای نشان داده است.
در شرایط بحرانی جنگ جهانی دوم و تبعاتِ آن در جامعهء واپسماندهای چون ایرانِ آنروز1، حزب توده تنها حزب و سازمانی است که به طور مشخص از اعضاء و کادرهای زن استفاده کرده و با همین نیرو، نهادی به نام «تشکیلات زنان» را میسازد. تشکیلات زنان چنان که شرح آن خواهد رفت بعداً به «تشکیلات دموکراتیک زنان» تغییر نام میدهد.
فراکسیون پارلمانی حزب در سال 1322 و برای اولین بار در تاریخ ایران، لایحهء ویژهء برابری زن و مرد را به مجلس ارائه میکند که حتا با مخالفت نمایندگان مترقی مجلس آن زمان روبهرو میشود.
حزب، همچنین بخش ششم اولین مرامنامهء خود را به زنان مختص کرده و توسعه حقوق اجتماعی و برقراری حقوق زنان، حق انتخابشدن و انتخابکردن در مجلس مقننه و انجمنهای ایالتی و بلدی – بهبود اوضاع مادی و تامین استقلال اقتصادی زنان – تاسیس و افزایش موسسات حمایت مادران و کودکان بیبضاعت – تساوی حقوق زوجین و تجدید نظر در قوانین زناشویی و طلاق و در بخش مربوط به کارگران مواد تساوی دستمزد کارگران زن و مرد و استفاده زنان کارگر و مستخدم از مرخصی با دریافت حقوق در دوره وضع حمل، حداقل سه ماه را جزیی از برنامهء اصلی خود میداند.
تشکیلات زنان حزب تودهء ایران در سال 1322 فعالیت خود را با شعار مبارزه در راه به دست آوردن حقوق مساوی با مردان، مبارزه در راه حفظ صلح، مبارزه برای دستمزد مساوی با مردان در مقابل کار مساوی، و مبارزه علیه فاشیسم آغاز کرده و در همان دوره، هفته نامهء «جهان زنان» را به عنوان ارگان رسمی خود به انتشار میرساند.
تابستان 1324 نیز «بیداریِ ما» ماهنامهء وابسته به حزب، به سردبیری زهرا اسکندری، که با شعار «ما نیز در این خانه حقی داریم» منتشر شده و خود از اولین نشریههایی است که مستقیما به مسائل زنان و سهمخواهی آنها میپردازد و تا سال 1327 که حزب مورد حمله رژیم قرار میگیرد بیوقفه منتشر میشود. در جریان این حمله مسئولان تشکیلات زنان نیز تحت تعقیب قرار گرفته یا دستگیر میشوند.2
در سال 1325 تشکیلات زنان حزب توده ایران به عضویت فدراسیون دموکراتیک بین المللی زنان که مدافع حقوق زنان در تمامی کشورهاست درآمده و پس از آن به تشکیلات دموکراتیک زنان ایران تغییر نام میدهد.
در سال 1329 روزنامه جهان زنان با شعار تساوی حقوق زنان با مردان، و مبارزه در راه حفظ صلح و دفاع از حقوق کودکان از سوی تشکیلات دمکراتیک زنان ایران منتشر میشود و هیات تحریریه آن از تمامی زنان مترقی و مدافع حقوق زنان دعوت به همکاری می کند.
«تشکیلات دموکراتیک زنان» همچنین مراسم 8 مارس سال 1331 را به تظاهراتی خیابانی بدل کرده و جمعیتی نزدیک به 5000 نفر را به خیابان می آورد و واکنش خبرنگار یونایتدپرس را این گونه برمیانگیزد:
«اجتماع 5000 زن با پلاکارتها و شعارهایی مانند «مادرانی که زندگی میبخشند، باید از آن دفاع کنند!» و کودکان با داشتن شعارهایی چون «مادر از من دفاع کن ـ ما نان و بهداشت میخواهیم» درتهران.»
با توقف فعالیتهای حزب توده پس از کودتای 28 مرداد 1332 و مهاجرت سران حزب به خارج از کشور و طبیعتاً ایجاد فضای اختناق کودتایی، فعالیتهای حزب توده ایران نیز متوقف شده و تشکیلات زنان حزب نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.
تلاش کلی حزب برای بازسازی دوباره تشکیلاتش در سال 1341 ناموفق ماند تا دوباره در اوایل سال 1350 موفق به این بازسازی شده و تبلیغات خود را ادامه داد.
آن دسته از اعضای تشکیلات زنان حزب که کادرهای حزب محسوب میشدند، از خفقان و حملات شدید حکومت در امان نبودند و آنها که دستگیر نشدند نیز فعالیتشان به شکل منفرد و محفلی ادامه یافت.
حزب تودهء ایران سرانجام با انتخاب «مارکسیسم-لنینیسم» در پلنوم 15 تیرماه 1354 شکلی تازه و دوباره به خود گرفت و این بازسازی منجر به نتایجی هم شد.
پیروزی مردم بر رژیم شاه, موضع حزب و بازسازی دوباره «تشکیلات دموکراتیک زنان ایران»
گزارش هیئت اجرایی پلنوم شانزدهم حزب، در اعلامیه 27 دی 1357 یک روز پس از خروج شاه از ایران، تشکیل شورای انقلاب به ابتکار آیتالله خمینی و تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر را تایید و بر لزوم پشتیبانی از دولت او تاکید کرد.
مشی سیاسی حزب نیز اینگونه تعریف شد: » … اولین و مهمترین وظیفه حزب ما در این زمینه،کوشش در این راه است که با همکاری همهجانبه، با همه نیروهای راستین انقلابی خلق، در درجه اول، با نیروهایی که تحت رهبری آیتالله خمینی قرار دارند، نهال جوان پیروزی به دست آمده را، که با خون دهها هزار مبارز قهرمان آبیاری شده است تحکیم کنیم»3تصویر اساسنامه و برنامه تشکیلات دموکراتیک زنان ایران – حزب توده ایران
تشکیلات دموکراتیک زنان نیز، که در دوران اوج مبارزات مردمی توسط زنانی که کادرهای ورزیدهء حزب بودند بازسازی شده بود و به ترویج مواضع حزب در میان زنان پرداخت.4
تشکیلات دموکراتیک زنان نیز، موضع خود را در قبال دعوت آیتالله خمینی به بسیج همگانی برای مقابله با امپریالیسم آمریکا و مزدورانش در اطلاعیهای این چنین اعلام می کند: » ما زنان و مادران آمادهایم تا در برابر هرگونه تجاوز آمریکا، آموزش نظامی بگیریم و مسلح شویم و تا پای جان از انقلاب اسلامیمان دفاع کنیم.»
هم چنین در ابتدای اساسنامه و برنامه تشکیلات دموکراتیک زنان، همسویی با جریان اسلامی آیتالله خمینی و ادامه خط ضد امپریالیستی، اینگونه فرموله شده است:
» زنان با وجود بندهای خانوادگی و وجود و زنجیرهای گران قوانین نادرست، که آنها را به حاشیه جامعه رانده و از جریان زندگی برکنار نگاه داشته بودند، قدم به میدان نبرد گذاشتند و در راه استقلال و آزادی کشور عزیزمان، از هیچ فداکاری و گذشتی دریغ ننمودند. نمونه برجسته این مبارزات جنبش تنباکو و مبارزان پیگیرانه، گاه محدود و گاه گسترده زنان در دوران سراسر ستم و وحشت دودمان پلید پهلوی می باشد و از همین روست که امام خمینی در مورد زنان به حق گفته اند: «زن مربی جامعه است!»، «مربی انسانها زن است!» ، «ما نهضت خود را مرهون زنان می دانیم!» «
برنامه هم چنین در بخشهای بسیاری بر این موضع به شدت پای می فشارد و در ادامه می آورد: «پس از پیروزی عظیم انقلاب ضد امپریالیستی میهن ما و در مرحله دشوار حفظ و سازندگی انقلاب، زنان ما علیرغم بی حقیهایی که برای آنها وجود دارد، با فداکاری و رشد سیاسی تحسینانگیزی، هرگز از خط صحیح و انقلابی منحرف نشدند. در این دوران دشوار بسیار بودند و هستند کسانی که میخواستند و میخواهند موضوع زن را بهانه قرار داده و بی حقی او را مستمسکی سازند تا به انقلاب و رهبر آن امام خمینی بتازند. ضد انقلاب که در بسیاری از نقاط ایران سعی کرد، با دامن زدن به اختلافات و سوءاستفاده از هر نقطه ضعفی به تضعیف انقلاب و رهبری آن بپردازد، کوشید تا زنان را هم علیه انقلاب بر انگیزد و آنچه را که اکنون عمده و اصلی است در درجه دوم اهمیت قرار دهد.»
آن چه از این عبارات و کل متنی که به آن اشاره شد برمیآید درجهبندی خواستهای زنان در انقلاب ایران به خواستهای درجهدوم در نگرش ایدئولوگهای حزب توده و سازمان دموکراتیک زنان ایران است. نگرشی که خواستهای زنان را توسط خودشان، در درجه دوم دستهبندی میکند و حمایت از ارتجاع اسلامی را بر آن ارجح دانسته و درجه اول بررسی کند نیز جز از اپورتونیسم حزب توده و رهبرانش در آن زمان بر نمی آید.
انتهای متن مورد بحث، اشاره به صحبتهایی از آیتالله خمینی دارد که در جمع معلولین انقلاب ارائه شده است: » شما بیدار بشوید ای ملت عزیز که دشمن در کمین است، ما باید این گردنهها را طی کنیم، باید همه قوایمان را مجتمع کنیم، برای نجات دادن یک کشور…»
سازمان دموکراتیک زنان در ادامه موضع خودش را به شکل فرصتطلبانهای به موضع تمام زنان ایران تعمیم میدهد و مینویسد: «نیمی از جمعیت ایران، زنان، دعوت امام را از جان و دل پذیرفتهاند و اینها هستند که با فروتنی و بدون انتظار و توقع، و با علم به این که حق مسلم شان پایمال شده است، بیدار دل و آگاه در پی این هستند که گردنهها را طی کنند و کشورشان را نجات دهند!»
این در حالی بود که بخش گستردهای از زنان شهری ایران در حال اعتراض به حجاب اجباری بوده و مورد حمله فالانژها قرار میگرفتند که در ادامه شرح آن خواهد رفت.
مشکل آنجایی رخ نموده بود که خواستها و مسایل زنان، که حاصل رشد جامعه در دوران انقلابی بود، بخشی از رهبری سیاسیاش را به نمایندگانی سپردهبود، که آنچه بر زنان میرود را نه تنها تاب آورده، بلکه توجیه و درجهبندی هم میکردند. دستگاهی که تشکیلات دموکراتیک زنان با آن می اندیشید، دستگاه بهرهکشی از زنان برای رسیدن به قدرت سیاسی و سپس درجهبندی آنها و در پایان دعوتشان به سکوت بود.تصویر اساسنامه و برنامه تشکیلات دموکراتیک زنان ایران – حزب توده
آذر منصور، موسس و یکی از سی مسئول تشکیلات دموکراتیک زنان در اینباره میگوید: » اين ايراد صد در صد درست است. سازمان زنان اگر میخواهد موفق باشد، بايد مستقل از سازمانهای سياسی عمل کند. متاسفانه ما در تشکيلات زنان، صد در صد اهداف حزب و حتی بحث های سياسی روز حزب را در جلسات خود مطرح می کرديم ….حزب که صدمه خورد، تشکيلات زنان هم پشت سر آن ضربه خورد. چون قابل تفکيک نبودند. تمام مسئولين که خودمان بوديم، هنگامی که تحت تعقيب و پيگرد قرار گرفتيم، باعث شد که تشکيلات هم نتواند درست پا بگيرد و آسيب ديد .اين شرايط باعث شد تا اصلا تشکيلات از هم بپاشد. شايد اگر ما عضو حزب نبوديم، زمان بيشتری دوام میآورديم و میتوانستيم کار کنيم!»5
آری! تفکر مردسالار و پدرسالار حزب برای کسب قدرت سیاسی، که به روشی فرصتطلبانه از دل مارکسیسم-لنینیسم بیرون کشیده شدهبود. زنان را نیز چنان در برگرفته بود که خود خواستههای خود را در درجه دوم ارزیابی و به این طریق پایههای استبداد و قدرتی مردانه را مستحکم میکرد و بند را بر نیمی از جامعه زنان مینهاد و تشکیلات دموکراتیک زنان نیز حامی آن بود. تفکری از نوعی که سازمان اکثریت نیز پس از انشعاب سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، گویی آن را پذیرفته بود.کار اکثریت درباره حجاب
به واقع سازمان دموکراتیک زنان به عنوان سازماندهی بخشی از کادرهای زنِ حزب، اگر چه سازمانی متشکل از زنان، اما فاقد توانایی برای حرکتی کاملا برابری خواهانه و زنانه بود. دلیل این امر را هم میتوان در وابستگی تمام کمال آن به حزب، بررسی کرد. سازمان زنانی که پدری چون حزب توده ایران دارد. از پیش پدرسالاری را پذیرفته است و نمیتواند سازمان زنان معنا بدهد.
از سویی دیگر نمیتواند دموکراتیک هم باشد، چرا که سازمان دموکراتیک متشکل از نیروهای گوناگون با نگرش های گوناگون است. چگونه میتوان سازمانی از افرادی یک دست و یک سو را دموکراتیک نامید؟ جز این که متناقض نمایی را باور کرد.
انقلاب اسلامی شده, به سرعت خواستهای زنان را پس زد!
رادیو زمانه به نقل از روزنامه کیهان که سوم بهمن ماه 1357 منتشر شده است. بخشی از مصاحبهء نوشابه امیری با آیتالله خمینی را اینگونه منتشر کرده است: 6
سئوال – چون مرا به عنوان يک «زن» پذيرفتهايد، اين نشاندهنده اين است که نهضت ما، نهضتی «مترقی“ است. ولی ديگران کوشيدهاند آن را «عقب مانده» نشان دهند. فکر میکنيد آيا زنان ما حتما بايد حجاب داشته باشند؟ و مثلا روسری رو سر داشته باشند؟
جواب – اما اينکه شما را پذيرفتم، بنده شما را نپذيرفتم. شما آمديد اينجا و من نمیدانستم شما میخواهيد بياييد اينجا که پذيرفتم. اين هم دليل بر اين نيست که اسلام مترقی است. ترقی هم به اين نيست که زنها خيال کردهاند يا مردهای ما خيال کردهاند. ترقی به کمالات انسانی و با اثر بودن يک زن در مملکت است نه به اين که سينما برويم که „دانس“ برويم و اينها ترقياتی است که محمدرضا برای شما درست کرد که شما را به عقب رانده که ما بايد بعدها جبران کنيم.
اما آیتالله خمینی از پیش، چهره مرتجعانهای از خود نشان دادهبود که تنها به همین جملات و جملات حوالی و مابعد این برههءزمانی مربوط نمیشود. وی در جریان تقسیمات اراضی و اعطای حق رای به زنان از موضع مرتجعانه مذهبی تلگرافی در مخالفت با این طرح به محمدرضا پهلوی نوشته بود که در رسانههای آن زمان هم منتشر شده است.
آیتالله خمینی در واکنش به همان حقی که حزب توده و سازمان دموکراتیک زنان برایش امضا جمع کرده و مبارزه کرده بودند و در خطاب به شاه می نویسد:
«پس از اهداء تحيّت و دعا، به طورى كه در روزنامهها منتشر شده است، دولت در انجمنهاى ايالتى و ولايتى، اسلام را در رأىدهندگان و منتخبين شرط نكرده و به زنها حق رأى دادهاست و اين امر موجب نگرانى علماى اعلام و ساير طبقات مسلمين است. بر خاطر همايونى مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام دين مبين اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرمائيد مطالبى را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمى مملكت است از برنامههاى دولتى و حزبى حذف نمايند تا موجب دعاگوئى ملت مسلمان شود.»
سرانجام، در اسفندماه 1357 بخشی از سخنرانی آیتالله خمینی در مدرسه رفاه توسط مطبوعات7 منتشر شده و این طور حکایت میکند:
«در وزارتخانه اسلامی نبايد معصيت بشود. در وزارتخانههای اسلامی نبايد زنهای لخت بيايند. زنها بروند، اما با حجاب باشند مانعی ندارد بروند کار کنند. ليکن با حجاب شرعی باشند.»
به دنبال انتشار این سخنان و به نقل از نشریات همان دوران «موجی از اعتراضات سرتاسر کشور را فراگرفت!»Iranian_Women_Demonstrating_Enforced_Hijab
صبح روز 8 مارس سال 1357 هزاران زن و دختر ایرانی آمفیتئاتر و محوطه دانشگاه تهران را پر کرده بودند و پس از سخنرانیها و بزرگداشت روز جهانی زن که تا ساعت یازده صبح به طول انجامید؛ هزاران نفر از زنان و دختران که مردانی هم به آنها پیوسته بودند، با شعار «میجنگیم علیه حجاب اجباری» به تطاهرات گستردهای در سطح شهر تهران دست زدند. جمعی از کارکنان رادیو و تلویزیون، کارمندان، پرستاران و معلمان، وکلا … نیز به این تظاهرات پیوسته و اعتصابی را در کاخ دادگستری تهران ترتیب می دهند. این اعتراضات تا چند روز بعد از این ادامه داشته است.
بر مبنای آرشيو روزنامه کيهان هزاران نفر از زنان در تهران، سنندج، اصفهان و شيراز و بندرعباس ، بعد از سخنان آقای خمينی، دست به اعتراض زدند.
اين خبر علاوه بر کيهان و اطلاعات، به سرعت درساير روزنامهها با خشم و نفرت منعکس شد. در نتيجه انعکاس اين اعمال خشونت آميز اولين عکس العملهای افکار عمومی غرب در آمريکا و فرانسه، به حالت اعتراض به نمايش در آمد.8
همان زمان کيهان ۲۶ اسفند ۵۷ در صفحه دوم خود خبری را به نقل ازآسوشيتدپرس در پاريس منتشر کرد که بر مبنای آن حدود يک هزار زن آمريکائی دست به تظاهراتی به حمايت از زنان ايران در مقابل کنسولگری ايران در واشنگتن زدند. به گفته اين گزارش: » بتی فريدن و گلوريا استيمن دو تن از رهبران جنبش آزادی زنان آمريکا در ميان تظاهر کنندگان بودند. همزمان در پاريس هم کميته بين المللی حمايت از حقوق زن در ايران با حضور يکصد زن برجسته از پانزده کشور دنيا تشکيل شده است.»
با اعلام اجبار حجاب اسلامی و طرح اين موضوع که » حقوق زنان غربی است » افراد ناشناخته ای تحت عنوان مأموران «کميته امام » تعرض خشونت آميز و وسيعی را در معابر عمومی عليه زنان آغاز کردند.
اين حرکات پراکنده با گردهمايی زنان آزاديخواه در دانشکده فنی دانشگاه تهران پيوند خورد. زنان شرکت کننده در اين اجتماع، خواهان روشن شدن وضع مسأله حجاب، قانون حمايت خانواده و تساوی حقوق با مردان شدند. زنان معترض در حالی که به سمت دفتر نخست وزيری می رفتند،مورد ضرب و شتم گروهی که فرياد «يا روسری يا تو سری «سر می دادند قرار گرفتند. در مقابل دفتر نخست وزيری نيز با شليک مسلسل و تير هوايی از انان استقبال شد.
روزنامه ایندگان
مارکسیسم-لنینیسم حزب توده و تشکیلات دموکراتیک زنان اما قرص و محکم بر خط ضد امپریالیستی امام و پشت شعار «یا روسری یا تو سری» مرتجعین، ایستاده بود و سرانجام حکم آیتالله خمینی بر لغو قانون حمایت از خانواده و برقراری حجاب اجباری با سرکوب زنان بر جامعه و زنان تحمیل شد و سازمان دموکراتیک زنان و حزب توده نیز در حمایت از این اجبار همدستیای عیان و مشخص داشت.
مارکسیسم-لنینیسم حزب توده، حتا این جملات مشهور لنین را به خاطر نمیآورد که – [“حتی در چارچوب سرمایه داری خصلت قرون وسطائی می تواند (و بایستی) نابود گردد. ماهیت بورژوائی در این چارچوب نمی تواند از بین برده شود لیکن ما می توانیم (و بایستی) از مالکین بورژوا گرفته تا دهقان بورژوا، از بورژوازی لیبرال گرفته تا بورژوازی دمکرات، از نیم چه آزادی بورژوائی تا آزادیهای کامل بورژوائی را برای از بین بردن خصلت قرون وسطائی ارتجاع «فراخوانیم»”9 . “مارکسیسم، تمام ادیان و کلیساها و تمام تشکیلات مذهبی را همواره به عنوان ارگانهای ارتجاع بورژوازی- که میخواهند از استثمار دفاع کرده و طبقه کارگر را منحرف کنند- معرفی و تلقی میکند”10 ] -و از این بابت انقلاب و انقلابیگری را به ایستادن در کنار ارتجاع فروکاسته بود و اپورتونیسم را نیز به حد اعلای خود رسانده بود. وقتی در تمام مراحل حملههای مرتجعین به ازادیهای سیاسی و… کنار آنها ایستاده بود.کار سازمان چریکها شماره 2
حزب توده ایران و تشکیلات دموکراتیک زنان، آیا کاملا فراموش کرده بودند که برابری بین زن و مرد برای اولین بار در تاریخ، پس از انقلاب اکتبر و در قانون اساسی شوروی نمود یافته بود؟ فراموش کرده بودند که انقلاب اکتبر، همان انقلابی بود که در برابر ارتجاع قد علم کرده بود و تومار آن را در هم پیچیده بود؟ چه دلایل دیگری لازم داشتند تا ارتجاعی بودن جهانبینی و اعمال آیتالله خمینی بر آنها مشخص شود؟ این کدام مارکسیسم- لنینیسم بود جز استالینیسم؟
در واقع مارکسیسم-لنینیسمی که حزب توده از آن نام میبُرد و آن را به عنوان ایدئولوژی خود انتخاب کرده بود. استالینیسمی بود که در آن منافع شوروی در دوران جنگ سرد، در برابر آمریکا و غرب به هر چیزی، حتا طبقه کارگر و زنان ارجحیت داده میشد و از این بابت تمام و کمال انحرافی و ضدخلقی بود.
اما در همان دوران سازمان دیگری که مارکسیسم-لنینیسم را به عنوان متد جهان بینی خود برگزیده بود، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود. چگونه بود که سازمان چریکهای فدایی خلق با برپایی تجمعات و نوشتن نامه به دولت وقت و انتشار بیانیه ای کاملا جانبدارانه از اعتراضات زنان، این حرکات را ارتجاعی ارزیابی می کند و به روشنی مینویسد که آزادی زنان جدا از آزادی جامعه نیست. اما حزب توده ایران بنا به گفته برخی از حزبیهای همان زمان، و بنا بر اسناد موجود ، این زنان را ضد انقلاب و جاده صاف کن امپریالیسم می نامد و برای نمونه به اعتراضات زنان در شیلی در زمان آلنده ارجاع می دهد.
کار شماره سازمان چریک های فدایی
پانویس:
_________________________________________________________________________
منظور ابتدای دهه بیست در ایران است که مصادف با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای شوروی، آمریکا و بریتانیا است.
زهرا و تاج اسکندری، ایران ارانی، مریم فیروز، دکتر خدیجه کشاورز، دکتر اختر کامبخش، بدری علوی از جمله این زنان بودند.
اسناد و دیدگاههای پلنوم شانزدهم کمیته مرکزی حزب توده ایران، اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزی، اسفند 1357
پس از پيروزی انقلاب ايران در سال 1357، مريم فيروز همراه با همسرش نورالدین کیانوری و ديگر سران حزب توده به ايران بازگشت. مریم فیروز پس از بازگشت به ایران از سوی حزب، مسئول احیاء و گسترش فعالیت های ”تشکیلات دموکراتیک زنان ایران“ شد.
مصاحبه بهروز کارونی با ادر منصور مندرج در تارنمای رادیو فردا تاریخ 12/7/1390
http://www.radiofarda.com/content/f6_iran_tudehparty_women/24347969.html
http://www.radiozamaneh.com/specials/revolution/2011/07/24/5666
آرشیو روزنامه کيهان، روزنامه ۱۶ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۵ صفحه اول
زنان برای انقلاب / حمید حمیدی / عصر نو
خصلت و اهمیت جدل ما بر علیه لیبرالها- مجموعه آثار لنین جلد 18
قسمتی از مقاله لنین، منتشر شده در روزنامه «پرولتاریا» شماره 45، 13 می 1909