اخلاق ناخلاق

پویا عزیزی – جامعه ایران رو به انحطاط است. حالا دیگر به روشنی می­توان بر این گفته پای فشرد. مساله نه نبود حافظه تاریخی و نه چیزهای دیگر است. ارزش در میان جامعه ایران طی سی و چند سال حکومت رژیم فعلی از معنا تهی شده و جز کالبدی ویران از آن نمانده است. همان طور که چیزی دیگر از مفهومی به نام انقلاب در اذهان آن جامعه گویا نه باقی نمانده و نه حتا کالبدی دارد. همان طور که مفهمومی به نام رفاه، همان طور که مفهومی به نام برابری و … !

فروپاشی این معانی و از معناتهی­شدگی ارزش، نتیجه یک از خود بیگانگی تمام و کمال است. نتیجه یک سیستم اقتصادی معیوب که چرخ هایش اگر چه با نیروی کارگران و زحمتکشان، ولی بارش نیز کاملا بر دوش آن هاست. مضاف بر این، سیستم سرکوب ناشی از این زیربنا نیز این از خودبیگانگی را کمال می­بخشد. انسانی که در تمام طول روز به کاری اشتغال دارد که نهایتا رفاه را برای او نمی­آفریند و نهایتا نیازهای اولیه او را برطرف می­سازد تا دوباره به صف کار بازگردد. انسانی که از ماهیت انسانی خود خارج شده و به شیء­ای برای تولید سود بیشتر تبدیل شده است.

توده انسان­هایی که در این شیوه زندگی می­کنند به دلیل دوری از مفهوم رفاه که مفهومی انسانی است، ازخودبیگانه شده و طی این فرآیند، مفهوم رفاه را که برسازندگان ارزش است از معنی تهی می­کنند. صرف تمام وقت نیرو جهت کار فیزیکی، زمانی برای رشد آگاهی وی نمی­گذارد. چنین جامعه­ای بدون حضور یک نیروی انقلابی موثر، هر روز مرزهای انحطاط را بیش از روز قبل درنوردیده و ارزش را در خویش ویران می­کند.

jjjچنین جامعه­ای سرتاسر شیءشده به عنوان ابزاری در دستان بورژوازی خویش قرار می­گیرد و هر روز در بازی تازه­ای که برایش طراحی شده، تلاش کند تا اندکی از آن چه از دست داده را بازگرداند. دریغ اما این تلاش بی­ثمر او در چنین مناسباتی، به دست و پا زدن در مردابی می­ماند که بیشتر فرویش می­برد و بنای مناسبات موجود را مستحکم­تر می­کند. این تلاش­ها در هر دوره انتخاباتی، که قرار است اربابان نو را مستقر کند، توسط کارل مارکس این­طور توضیح داده می­شود: “هر چند سال يكبار استثمار شوندگان اجازه مي­يابند كه از ميان استثمارگران خود يكي را انتخاب كنند!

این تلاش بی­ثمر در طول زمان، اخلاقی را برای کاربرانش می­آفریند و اخلاقی که سرتاپا زاییده چنین موقعیتی است به همراه تبلیغات بورژوازی و بر اساس مناسباتی که شرح­شان رفت (از معنای واقعی خود تهی و) به ضد اخلاقی سرتاپا منحط بدل می­شود. اخلاقی که کلبی مسلکی تمام را پیشه می­کند و تا حدی که امکان دارد از ارزش دور می­شود.

مساله اما تنها به همین­جا ختم نمی­شود. این نمونه اخلاق، تماماً وانموده ارزش است. با تمام توان و تلاش­اش سعی می­کند که مولفه­های انقلابی بودن را نه در محتوا (که از آن تهی شده) بل که در کالبد به نمایش بگذارد. آغاز این وانمودگی آغاز یک ریاکاری کامل شونده و یک خودفریبی تمام عیار است. سوژه حامل این اخلاق تمام توان اش را به کار می­گیرد تا ارزش را در کالبد به نمایش گذاشته و حتا با نفی مناسبات موجود به این نمایش عینیتی قابل مشاهده ببخشد. اما از سوی دیگر نمی تواند از پارادوکس وانمودگی خویش بگسلد و در حوزه عمل، وابستگی­اش کامل­اش را به همان مناسبات موجود صحه می گذارد.

 در ایران وانمودگی حاصل از مناسبات سیستم موجود، طی انتخابات ریاست جمهوری اخیر مشخصا در قشرهایی که زائده اصلاح­طلبان حکومتی محسوب می­شوند تبلور یافته است. همان­هایی که تمام و کمال سیستم موجود را در تمام دیالوگ هایشان با انقلابیون، ناکارآمد و ناتوان عنوان کرده و اما درعمل پای صندوق­های رای آن حاضر می­شوند تا برای دوره دیگری ارباب نو را برگزینند و کلبی مسلکی­شان را به نمایش عموم بگذارند.

جامعه ایران یک جامعه رو به انحطاط است نه تنها چون مفاهیم بر سازنده ارزش در آن از معنی تهی شده­اند. نه تنها چون نیروی انقلابی موثری در دل زیست اجتماعی آن حضور ندارد، بل که چون اخلاقی ناشی از وانمودگی قشر کثیری از آن را در بر گرفته است که کلبی مسلکی از مهم ترین بخش های سازنده آن است.

اخلاقی که حتا در بخشی از نیروی ظاهرا آگاه آن، رویزیون­وار دامن می­گسترد. حتا بخشی چپ­هایی که تماماً بر نوشته­ها و آرای مارکسیستی برای سرنگونی سیادت بورژوازی و برقراری جهان متفاوت و مسلما بهتر هنوز صحه می­گذارند؛ دیروز در صفوف رای به جمهوری اسلامی ایستادند تا رای خود را به مهره میانی رژیم، که مورد حمایت اصلاح طلبان حکومتی نیز بود به صندوق بیاندازند و حماسه سیاسی رژیم را کامل کنند. این مارکسیست­های جعلی در برابر این سئوال ما که این حرکت شما به کدام طبقه خدمت می کند؟ چه می ­گویند؟

آن ها با بی­شرمی تمام در پاسخ به این سئوال ما خلاقیت خودشان را به رخ ما می­کشند و از تزهایشان برای در هم کوبیدن استبداد از طریق انتخاباتی می­گویند که تمام و کمال چرخه­ای معیوب دارد و کاملا استبدادی و از پیش ساخته شده است. از پیروی از “خواست مردم” می گویند. از شادی و غمگساری با مردم؛ و مردم همان­هایی هستند که تمام و کمال شیء شده و در ازخودبیگانگی تمام فرصتی برای کسب اگاهی نیافته­اند یا اگر یافته­اند، چنان سرکوبی بر آن­ها نازل شده­است که از زیر بار آن بیرون رفتن نمی­توانند. از خلاقیت­شان در اجبار سیستم برای شمار واقعی آرا می­گویند. از آرایی که خودشان و همان مردم به صندوق استثمارشان ریخته­اند و مفتخر از این موضوع عدم خلاقیت ما را در عدم شرکت در بازی رژیم ریاکارانه به سخره می­گیرند.

واقعیت اما چنین است: این­ها چنان غرق در منجلاب وانمودگی و کلبی مسلکی خویش­اند که هیچ متوجه نمی­شوند تمام جبهه­های بورژوازی وابسته داخلی و دولت­های امپریالیستی خارجی در جهتی حرکت می­کنند که این ها هم. این­ها نمی­بینند که چگونه دولت­های آمریکا و اروپا پیش­دستانه به چنین انتخابی مهر تایید زده و پس از آن سپاه پاسداران و نهادهای سرکوب و ارتجاع داخلی نیز تمام و کمال اعلام همکاری و پشتیبانی خود را از آن نتیجه مشترک اعلام می­کنند. این است خلاقیت این خرده بورژواهای کلبی مسلک در دل صفوف ما!

 لیبرال­ها و بورژوازی سلطنت طلب هم این را بهتر از این عده می فهمند نه صرفا به خاطر این که لیبرال یا سلطنت طلب­اند، بل که به خاطر این­که خود از دل دیالکتیک جامعه سرمایه­داری می­آیند و این مناسبات را در حوزه جهانی و داخلی بررسی کرده و سیاست شان را نسبت به آن برمی­گزینند.

شکست مفتضحانه این قشر از چپ، ناشی از توهم­شان به سیستم سرمایه­داری، پیروی از سیاست­های رویزیونیستی و پوپولیسم، و در انتها همان کلبی مسلکی ناشی از وانمودگی است. چپ جعلی، ضد انقلاب و وانموده ایده اصلی است. اگر چه تا مغز استخوان وابسته و بی­اخلاق است به خلاقیت پوشالی خویش می بالد و با کوته­بینی­اش در این موضوع تلاش دارد تا ما را مرعوب خویش کند. آن ها نمی توانند جامعه را سازمان دهی کنند و پشت سنگرهایی که جامعه ناآگاه به زعم خودش فتح می کند سنگر می گیرند.

 طنز ماجرا این جاست که وقتی همان مردم شعار دیکتاتور دیکتاتور تشکر تشکر را سر می دادند، این ها نیز در بین جمعیت بوده باشند. نتیجه واقعی این اخلاق ناخلاق اما  این بار به زودی به بار خواهد نشست. به زودی که سیر تکاملی سرمایه داری از دوران بحرانی اش خارج و وارد سیر معمولی خود می­شود و چرخه سرکوب­اش را باز می­یابد تا معنای واقعی خلاقیت را به این بخش چپ نشان بدهد.

Check Also

توبه کردن شاعر و ماجرای جوانی ما!

توبه کردن شاعر و ماجرای جوانی ما! پویا عزیزی – بیش از ده سال قبل …

4 comments

  1. pastillas priligy en mexico He seemed like he relaxed better for Sophie Doyle and she is showing a flat bet profit with her 130 route mounts this year

  2. Both blunt and penetrating trauma may result in uveitis buy priligy in usa No radiation treatment

  3. what is priligy 17 is because they re not all in the same patient

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *