نقد ادبی

“در ستایشِ بصیرتِ خیانت”

در من فیلی خفته است داستان اپیزودیک نه چندان بلندی ست که بیش تر از حرف زدن سعی در نمایش دادن دارد . روایتی که نه در نهایت به ژانر رمان وارد می شود و نه منتهای ِ خودش را در داستان کوتاه می یابد با ساختار و اندازه ای که می شناسیم . برای من بیش تر شبیه پاره …

Read More »

در ِ تاکسی های نارنجی را نمی شود محکم به هم کوبید

برای شروع بحث درباره ی مجموعه شعر ” به وقت البرز” سروده ی مهرنوش قربانعلی راه های بسیاری  به نظرم رسید ولی به تر این را دیدم که از بررسی کلی ودسته بندی آثار شاعرانه در  یک چشم انداز ِ باز استفاده کنم . گرچه من سعی و تلاشی بسیار را  برای افزودن ظرفیت و گسترش امکانات شعر و شاعری را مهم ترین مولفه و در  واقع …

Read More »

سيمان دگماتيسم منعطف نمي شود؟!

نامه اي در پاسخ به يادداشت شهرنوش پارسي پور دير آشناي ناديده ي دورادور سركار خانم شهرنوش پارسي پور با سلام مجموع ِ احترام ها ي شايسته ي مقام تان را نثارتان مي كنم و همين طور سعي در زياده گويي نه ! خوشحالم كه بالاخره وقتي فراموش كرده بودم روزي كتابي به درخواست خانم ماندانا زنديان ِ عزيز به همراه …

Read More »

مثل فيلسوفي افسرده

بهاره رضایی – پويا عزيزي از جمله نام هايي ست كه به روايت تارخ شناسنامه اش بايد او را در زمره ي شاعران نوظهور در ابتداي دهه ي هشتاد برشماريم ، اما نام او اغلب نام شاعراني قرار مي گيرد كه در اواسط دهه ي هفتاد ، كشف و شناخته شدند جاي گاه  ظرفيت هاي شعري اش را در بنياد زبان …

Read More »

بر وفق قانون ِ خاص ِ خویش 

مهرنوش قربانعلی- ذهن و زبان ِ غنایی وقتی سمت و سویی خلاق می گیرد و به تعبیری وقتی عشق خلاق است ، هیچ تخریبی را نمی تواند تاب بیاورد ، زیرا که تخریب در تمام ِ وجوه ِ فردی و اجتماعی ِ خرد مقابل ِ آفرینش قرار دارد که فرآیندی خلاق است ، ذهنِ غنایی وقتی رویکردی گسترده پیدا می …

Read More »

پست مدرن به عنوان یک نظریه؟!*

در پاسخ به نوشتاری به همین نام در گوهران شماره 11 و12  ” دیگران ، همه ی دیگران در برابر منزله ی نزول از طبقه خود و ورود به طبقه ی اجتماعی پایین تر ، که ممکن بود مانند سنگی به گردن شان بیاویزد و آنان را یکسره به اعماق بکشاند ، واپس می زنند . عذرهایی هم دارند : …

Read More »

شعرهایی که از ریش‌تراش شخصی‌ترند

نیم نگاهی به مجموعه شعر تُهی پویا عزیزی سهراب رحیمی- هر معلولی نیاز به علت دارد.این از مسلمات فلسفه وعلم کلام است. شعر هم یک موجود است. مانند سایر پدیده ها. روزی “نبوده”، “بود” شده. از عدم پا به وجود گذاشته  ولباس هستی پوشیده . حالا فاعل شعر کیست؟ شعر دو فاعل دارد: فاعل اولیه و فاعل ثانویه. فاعل اولیه ی …

Read More »